جدول جو
جدول جو

معنی سر پیچیدن - جستجوی لغت در جدول جو

سر پیچیدن
نافرمانی کردن عصیان ورزیدن: در ارتش اگر کسی از اوامر مافوق خود سرپیچی کند سخت تنبیه میشود
فرهنگ لغت هوشیار
سر پیچیدن
سر تافتن، سر برتافتن، سر برتابیدن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن
تصویری از سر پیچیدن
تصویر سر پیچیدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در پیچیدن
تصویر در پیچیدن
تا کردن، لوله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرپیچیدن
تصویر سرپیچیدن
((~. دَ))
سرپیچی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بو پیچیدن
تصویر بو پیچیدن
منتشر شدن بو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هو پیچیدن
تصویر هو پیچیدن
شایع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لف پیچیدن
تصویر لف پیچیدن
((لَ فّ))
درنوردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هو پیچیدن
تصویر هو پیچیدن
((هُ. دَ))
شایع شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برپیچیدن
تصویر برپیچیدن
برهم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برپیچیدن
تصویر برپیچیدن
درهم پیچیدن، به هم درافتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درپیچیدن
تصویر درپیچیدن
پیچیدن، تا کردن، لوله کردن، لفافه کردن، با کسی درافتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرپیچید
تصویر سرپیچید
اباکرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کار در سر پیچیدن
تصویر کار در سر پیچیدن
((دَ. سَ. دَ))
سرگردانی، آشفته شدن کار کسی
فرهنگ فارسی معین